سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط گرمای سبز در 91/9/21:: 10:10 صبح

حادثه آتش سوزی مدرسه ای در فارس .... کودکانی معصوم با چهره هایی سوخته ..... و لبخند کودکانه ای که از گریه غم انگیز تر است .نگاه معصومانه اشان از پس نقابی که برای پنهان کردن آثار سوختگی به صورت دارند دل هر بیننده ای را به درد می آورد .

هنوز خاطره آن روز تلخ از دل ها پاک نشده که حادثه تکرار می شود .... این بار در مدرسا ای در پیران شهر .......

کودکی که برای ساختن آینده خود راهی مدرسه شده این بار با خطر از دست دادن آینده خود روبرو می شود . بخاری کلاس آتش می گیرد و کودک تا حد مرگ آسیب می بیند ..... به لطف خداوند متعال کودک زنده است .

راویان حادثه می گویند بخاری کلاس آتش گرفت ، معلم کلاس برای نجات بچه ها سعی داشت بخاری را از کلاس خارج کند که گرمای سوزان آن مانع شد و کلاس در شعله ها سوخت . آقای وزیر معتقد است مقصر اصلی معلم کلاس بوده که بجای خارج کردن بچه ها سعی داشته بخاری را خارج کند . می گویند معلم کلاس انسان حساسی بوده و به همین دلیل نتوانسته درست تصمیم بگیرد .

خبر آتش سوزی کلاس و صدمه دیدن کودکانی که به هزار امید و آرزو به مدرسه می روند ولی در روزی سرد تمامی آرزوهاشان در آتش بخاری نفتی کلاس می سوزد دل هر شنونده ای را به درد می آورد . اولین سوالی که به ذهن می رسد این است که مقصر اصلی کیست ؟ حال چه باید کرد ؟

آیا مقصر اصلی معلم حساس کلاس است ؟ آیا بچه هایی که به مدرسه می روند هر روز از اینکه معلم حساسی دارند باید هراس در دل داشته باشند زیرا ممکن است در آینده ای دور یا نزدیک بخاری کلاس آن ها نیز آتش بگیرد ؟ شاید هم باید معلم های حساس را از مدارس اخراج نمود ؟ اگر ما بجای آن معلم بودیم چه می کردیم ؟ استرس و فشار در آن لحظه قابل تصور نیست ... جان کودکانمان در خطر است . آیا می توان مطمئن بود که انسان ها در چنین شرایطی تحت شدیدترین فشار عصبی بهترین تصمیم را بگیرند ؟

 پس چاره چیست ؟

آیا بجای حذف معلم های حساس از مدارس بهتر نیست بخاری های خطر ساز را از کودکانمان دور کنیم ؟ سیستم ایمنی جایگزین کرده و آینده سازان میهنمان را به تحصیل در محیطی ایمن و گرم دعوت کنیم ؟ چه جایگزینی بهتر از موتورخانه ای که با قدرت و صلابت ، حرارت مطبوع را در اوج ایمنی به کودکانمان هدیه می دهد .

به این موضوع اینگونه نگاه کنیم .... دیگ چدنی ای که ساخته دست فرزندان همین کشور است قلب تپنده موتورخانه ایست که در فضایی ایمن و به دور از محیط کلاس ها ، گرمایی دلچسب را به آینده سازان کشورمان که در کلاس نشسته و برای ساختن آرزوهای میهن گوش جان به ندای معلم فرا می دهند هدیه می کند . فضا به دور از هرگونه آلودگی و خطر آتش سوزی گرم و مطبوع است ... باران می بارد ... کودکان در کلاس بدون ترس و دغدغه به تعلیمات معلم حساس و دلسوز گوش فرا می دهند و مدیر مدرسه در دفتر خود با خیالی آسوده در فکر آینده این کودکان است . ترس از آتش سوزی برای همیشه از ذهن ها رفته ...... صحنه ی زیباییست ...... به زیبایی دیدن بارش نعمت الهی از پشت پنجره کلاس .

شاید بهتر باشد به جای بخاری هایی که هم هوا را می سوزانند ، هم سوخت را  و هم کودکانمان را موتورخانه ای گرم و مهربان جایگزین کنیم .

 


کلمات کلیدی :